مقدمه مؤلف
وقتي كه به حركتهاي كيفيتخواهي در ايران نگاه ميكنيم، پي ميبريم كه ما، در زمينه مفاهيم كيفيت يك قصور بزرگ داشتهايم و آن اينكه متأسفانه اقدامي براي بومي كردن مفاهيم عمدتاً وارداتي كيفيت (كه صد البته ضروري و لازم هم هستند) نكردهايم. و اين خلايي بسيار بزرگ است كه هر روز عمق آن بيشتر و بيشتر ميشود. حال نوبت ما انديشمندان و صاحبنظران كيفيت است كه مدل ايراني كيفيت را بر پايه اصول، باورها و فرهنگ خاص ايراني طراحي كرده و به هموطنان خود عرضه كنيم. البته اين كار خود بسيار دشوارتر از وارد كردن مفاهيم آماده غربي و تلاش در جهت رشد و اشاعه آن ميان هموطنانمان است. اما چه باك، كه حلاوت اين كار سنگين و دشوار، پذيرش مفاهيم ناب كيفيت و تصاحب روح و جان ايرانيان در كليه عرصههاي كسب و كار است.
روي سخن من با خوانندگان فاضل و انديشمنداني است كه در طبقهبنديهاي معمول در رده مشاوران، مدرسين، مميزان، اساتيد دانشگاه و مديران مسئول تدوين و اجراي استراتژي كيفيت كشور قرار داشته و با تلاشهاي زايدالوصف خود تلاش دارند تا فرهنگ كيفيت كشور را ارتقاء ببخشند.
اما، هموطنان عزيز، صاحب اين قلم با بضاعت اندك علمي خود و با وجود سوابق كاري مستقيم در مورد مباحث كيفيت كه از سال 1366 شروع و تاكنون ادامه يافته است، به اين نتيجه رسيده است كه ما زماني ميتوانيم در اجراي مفاهيم كيفيت سرآمد و متعالي بشويم كه مباني فكري و پايهاي آنرا درك كنيم و دور از هياهو و جنجالي كه شايد برخي اوقات هم كذب باشد به ريشه افكار و انديشهاي كه دايماً مفاهيم نوين كيفيت را پديد ميآورد پي ببريم و به اصطلاح زيرساختهاي آنرا بوجود آوريم. چرا كه تا وقتي ما به ريشه پي نبريم عملاً جزء وارد كردن اين مفاهيم كار ديگري نميتوانيم انجام بدهيم. و هميشه هم در اين مورد عقب مانده تلقي خواهيم شد. بطوريكه تا ما بتوانيم با يك الگو و مدل خو بگيريم و آشنا بشويم، آن ذهن خلاق، پويا، نوگرا، و معتقد به بهبود مستمر، طرحي نو و مدلي جديد را طراحي و عرضه ميكند كه بعضاً هم براي ما جذاب، فراگير و كارساز است. و تا باز ما فرصت آشنايي با مدل جديد را داشته باشيم مدلي جديدتر عرضه ميشود و اين روند همچنان ادامه خواهد يافت. شاهد اين مدعا آن است كه با وجود اينكه ما ايرانيان هنوز در اولين مراحل مشق كردن مفاهيم تعالي سازماني قرار داريم، مفهوم جديد تعالي فرآيندها و تعالي شبكهاي در دستور كار كشورهاي صنعتي قرار گرفته است.
پس، آنچه كه موجب تعالي يك جامعه ميشود مدلها و سيستمهاي آن نيست، بلكه تفكر خلاق، پويا، نوگرا، بهبود خواه و پندآموزي است كه در وراي اين مدلها ايفاء نقش ميكند و با خرد و هوش جمعي خود در پي ارايه راهكارها و مدلهايي براي رفع مسايل، مشكلات و دغدغههاي روز جامعه خود است. بيائيد كمي در مورد عمق اين جمله ويل دورانت در مجموعه كتاب ارزشمند تاريخ جهان تعمق كنيم آنجا كه ميگويد :
تمدن هم اشتراك مساعي است و هم رقابت. بنابراين چه بهتر كه هر ملتي داراي فرهنگ، دولت، اقتصاد، لباس، آوازها (و مدلها، الگوها و ابزارهاي ـ مؤلف) مخصوص خود باشد.
از سوي ديگر، شايد يكي از ريشهاي ترين معضلات ما در متعالي شدن و كسب سرآمدي لازم، قلّت انسانهاي متعالي و سرآمدي است كه ذاتاً تعالي خواه و تعالي جو بوده و خود بعنوان عامل پيشبرنده جامعه نقش فعال و كارساز در اين مورد ايفاء كنند. اينجانب معتقدم كه با وجود بهترين سيستمهاي اجرايي در زمينه كيفيت، چنانچه سازمانهاي ايراني نسبت به شناسايي و تكثير آرايه ژنتيكي انسانهاي تعاليخواه و برتر اقدام ننمايند، پيشرفت در زمينه اجراي مدلهاي كيفيت در كشور ما به موضوعي دشوار و بطئي تبديل شده و حداكثر فقط به ظاهر قضيه بسنده خواهد شد. چيزي كه درحال حاضر به آن گرفتار شدهايم و براي خيلي از ما هم دغدغهآور بوده است.
پس، مدل و سيستم هدف نيست، بلكه سيستمها همگي خود ابزاري هستند براي نيل به كيفيت و تعالي، برتري و سرآمدي و يا هرآنچه كه ما بعنوان مطلوب و غايت حركتهاي كيفيتخواهي خود بناميم.
از اينرو، به زعم اينجانب برتري، تعالي و سرآمدي يا آنچه كه بعنوان Excellence شهره يافته است خود نتيجه و معلول دو علت اساسي و مهم است. اين دو علت عبارتند از :
الف) مجموعه يا سيستم فكري پديد آورندگان مفاهيم و مدلهاي كيفيت كه اينجانب به تفصيل در مورد آن در فصل اول اين كتاب با عنوان مقايسه بافت فكري X و Y سخن گفتهام. از اينرو خوانندگان گرامي را به اين فصل ارجاع ميدهم.
ب) منطق تحوّل كه به زعم اينجانب بعنوان يك نرمافزار بسيار فعال و كارآمد و در عين حال هوشمندانه قابليتهاي مناسب و تربيت يافته مجموعه / سيستم فكري پديد آورندگان مفاهيم كيفيت را (بعنوان سختافزار) به كار ميگيرد. اين منطق كه اينجانب آنرا براساس مطالعات و بررسيهاي خود فرموله نموده و آنرا در درس مهندسي كيفيت و مديريت كيفيت و بهرهوري در مقطع كارشناسي ارشد رشتههاي مهندسي كيفيت، صنايع و مديريت صنعتي تدريس مينمايم، يكي از دلايل اصلي تحوّل سريع و رشد يابنده مفاهيم و ايدههاي كيفيت است كه به زعم اينجانب سنگ بنا و شالوده تحوّل در زمينههاي كيفيت و نوآوري را تشكيل ميدهد. از اينرو، اين منطق در پي پاسخگويي به اين سئوال است كه به راستي آرايه ژنتيكي ـ فكري و منطقي تفكرات صنعتي در توليد و عرضه ايسمهاي كيفيت چيست؟ چه عاملي موجبات تحوّل در اين زمينهها را فراهم آورده و آنرا رقم ميزند.
براين اساس، اينجانب را عقيده به آن است كه پنج مرحله زير در تحولات كيفيتي نقش بسيار مهمي را ايفاء ميكنند :
1ـ توليد فكر و ايده يا Idea Generation : در اين مرحله فرهيختگان، كارشناسان، مديران و صاحبنظران جوامع صنعتي با الگويابي و ترازيابي عملكرد خود (در كليه ابعاد فردي، سازماني و ملي) به اين فكر ميرسند كه ميبايست در يك زمينه خاص متحول بشوند. اما تنها رسيدن به اين فكر كافي نيست. بلكه موضوع ديگري براي ادامه حيات آن لازم است، كه به آن باور ميگوئيم.
2ـ نيّت، تعهد، باور، اعتقاد و ايمان به لزوم تحوّل يا Intend : در اين مرحله افراد فوقالذكر براساس شواهد و قرائن موجود به افكار خود ايمان آورده و در انجام آن راسخ ميشوند. اما در اين مرحله، هنوز ايده تحوّل در سطح افرادي خاص مطرح است و موضوع عمومي نشده است.
3ـ تبيين، تدوين و تشريح نگرش تحوّل بصورتي شفاف و روشن يا Approach : در اين مرحله افرادي كه به فكر تحوّل افتاده و براساس اطلاعات و وقايع موجود به لزوم آن ايمان آوردهاند اقدام به تدوين و تبيين ديدگاههاي خود نموده و موضوع تحوّل، ابعاد آن، دلايل و ضرورتهاي آنرا براي توجيه سايرين تشريح مينمايند. در اينجا پاردايمها و شبه پاردايمها ايفاء نقش ميكنند.
توجه داشته باشيد كه با گذشت هر سه مرحله فوق، ما هنوز در مرحله حرف و شعار هستيم. بطوريكه اين حرف و شعار در مراحل 1 و 2 بالا در حد افراد است و در مرحله سوم تقريباً موضوع توسط عده بيشتري مورد ايقان قرار گرفته است.
4ـ طراحي، تدوين و ارايه راهنما و مسيرياب اجراي تحوّل يا Model : در مدل، موضوع تحوّل و نقطه شروع و پايان آن بعنوان مجموعهاي از مراحل متوالي و به هم پيوسته تشريح شده و تدوين ميگردد. در واقع شما با يك ديد ميتوانيد به اصطلاح الف تا ي را كه بايد براي رسيدن به تحوّل طي كنيد ببينيد.
5ـ طراحي، تدوين و ارايه ساز و كار و نحوه اجراي قسمتهاي تشكيل دهنده مدل كه ما اين ساز و كار را سيستم System نام نهادهايم. سيستم مجموعه روشها، راهنماها و دستورالعملهايي است كه نحوه رسيدن به تحوّل را در مسير مدل طراحي شده نشان ميدهد.
از اينرو، توجه خوانندگان گرامي را به اين موضوع مهم و اساسي جلب مينمايد كه شايد تا بحال كليه حركتهاي كيفيتخواهي براساس اين پيشفرض اوليه شكل گرفته است كه شركتها و سازمانهاي ايراني بايد تلاش نمايند تا نسبت به بهبود اوضاع دروني خود اقدام نموده و تمام حركتهاي كيفيتخواهي خود را معطوف به عوامل داخلي نمايند. تجربه ما در سيستمهاي كيفيت مثل ISO 9000، ISO 14000، QS-9000، ISO/TS 16949، IMS (يا سيستمهاي مديريت يكپارچه) و حتي مدلهاي تعالي سازماني مثل EFQM و جايزه ملي كيفيت ايران همگي شاهدي بر اين مدعا است كه ما حركتهاي كيفيتخواهي خود را محدود به مرزهاي داخلي سازمانها نمودهايم. اما، سئوال اساسي در اينجا آن است كه آيا سازمانهاي ايراني ميتوانند بدون وجود محيط كسب و كار مناسب، محيطي كه شامل عوامل سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، مالي و اقتصادي است به حد مناسب رشد و تعالي خود برسد؟ از اينرو، هرچه فضاي كسب و كار كشور، در راستاي توسعه و تشويق فعاليتهاي اقتصادي باشد، طبيعتاً هزينههاي محيطي بر بنگاههاي اقتصادي كاهش مييابد، و برعكس هر اندازه فضاي كسب و كار بازدارنده باشد، سازمانها ناچارند بخش زيادي از وقت و هزينه خود را صرف مرتفع كردن عوامل بازدارنده كرده تا بستر لازم را براي تسريع فعاليتها و ارتقاء سطح عملكرد خود و متعالي شدن فراهم آورند.
شايد براي خوانندگان گرامي جالب باشد كه براساس مطالعات و تحقيقات انجام شده ازجمله مطالعات مؤسسهاي به نام (Economics Intellingence Unit) EIU براساس 70 معيار سياسي، اجتماعي، اقتصادي و... رتبه ايران در بين 60 كشور جهان طي سالهاي 2002ـ1998 و 2007ـ2003 به ترتيب 60 و 59 پيشبيني شده است و در ميان كشورهاي منطقه مورد ارزيابي شامل 7 كشور الجزاير، مصر، ايران، اسرائيل، نيجريه، عربستان سعودي و آفريقاي جنوبي رتبه ما 6 شده است. در اين تحقيق 70 عامل مورد مطالعه به سه دسته بازدارنده، خنثي و حمايت كننده تقسيم شدهاند.
از اينرو، به زعم اينجانب عامل پنهاني كه تابحال در مدلسازي سيستمها و الگوهاي كيفيتي ما، از نظر پنهان بوده اعمال كردن عامل محيط صنعتي در اين مدلها و تبيين نقش آن در اين مورد است. زيرا بيشك جوامع پيشرفته كه خود اين مراحل را گذراندهاند قطعاً فضاي كسب و كار خود را آنقدر مساعد كردهاند كه عوامل مورد بحث را تبديل به عوامل حمايت كننده نمايند.
بنابراين، اينجانب را عقيده بر آن است كه همه دست اندركاران سيستمها و مدلهاي كيفيت ميبايست به دور از شتابزدگي با برنامهاي مناسب و واقعي به طراحي و تبيين مدلهايي كاربردي در زمينه كيفيت اهتمام نمايند. چيزي كه اينجانب آنرا اعمال يا شرايط خاص كشور بر روي مدلهاي وارداتي كيفيت از غرب نامگذاري كردهام. زيرا با تمام وجود به اين نتيجه رسيدهام كه :
ضمن پوزش از خوانندگان گرامي به خاطر اطاله كلام، با كمال خوشوقتي به اطلاع ميرساند كه توفيقي حاصل شد تا در راستاي آنچه كه در فوق آمد صاحب اين قلم، حركتي هرچند ناچيز و بي ارزش را در راستاي شناسايي ويژگيها و نيازمنديهاي خاص سازمانهاي ايراني آغاز نمايد.
اينجانب با آغاز فعاليتهاي مرتبط با آشنايي و تمايل سازمانهاي ايراني به مدلهاي تعالي سازماني ضمن كسب توفيق با همكارانم جهت مشاركت در چند پروژه اجرايي ـ آموزشي و عارضهيابي در اين زمينه بخصوص در شركت پالايش نفت بندرعباس، شركت مپنا، شركت گلرنگ، شركت ملي صنايع پتروشيمي، شركت موتورسيكلت تلاش، شركت كاغذ و پنبه نمچين، شركت چوب طالقاني، شركت صنعتي ـ دريايي صدرا، صنايع مهماتسازي تهران، دانشگاه صنعتي مالك اشتر، شركت قطعات اتومبيل مشهد، شركت قالبهاي بزرگ صنعتي سايپا و ... موفق شدم كه تا حدودي باتوجه به ثبت واقعيات سازمانهاي ايراني، زمينههاي شناسايي الزامات خاص اين سازمانها در زمينه تعالي سازماني را فراهم آورم كه نتيجه آن كتابي است كه پيش روي خود داريد.
همانطور كه در اين كتاب نيز مطالعه خواهيد كرد، سعي اينجانب بر آن بوده تا ابتدا ضمن تشريح دلايل و ضرورتهاي توجه به مدلهاي تعالي سازماني، ضمن ارايه اولين نسخه از مدل تعالي سازماني خاص ايران ( با اضافه كردن برخي از معيارها بعنوان معيارهاي اضافي به هريك از حوزههاي نهگانه مدل تعالي سازماني EFQM و جايزه ملي كيفيت ايران) در فصل سوم به تشريح كامل تجارب خود كه از فعاليتهاي مشاورهاي و آموزشيام حاصل شده است بپردازم. لذا در اين فصل ضمن تشريح هريك از حوزههاي 9 گانه و معيارهاي مربوط به آنها، قسمتي را تحت عنوان ملاحظات مرتبط با فرهنگ خاص شركتهاي ايراني در مورد هريك از معيارها تقديم نمودهام كه اميدوارم مورد استفاده شما خوانندگان گرامي قرار بگيرد.
اين كتاب در شش فصل و چند ضميمه به شرح زير تهيه شده است :
فصل اول به ضرورتهاي موجود در زمينه تعاليخواهي و آشنايي گذرا با مدلهاي تعالي سازماني در دنيا (با عنوان جوايز كيفيت و ساير مدلهاي عارضهيابي) ميپردازد. در فصل دوم معيارهاي مدل EFQM كه جايزه ملي كيفيت ايران (INQA) نيز بر آن منطبق است، به اضافه برخي از الزاماتي كه به زعم اينجانب بايد باتوجه به شرايط خاص ايران به آن اضافه شود معرفي شدهاند. در اين فصل شما با برخي از مفاهيم كليدي در اين مدل مثل منطق رادار و روشهاي ارزيابي براساس EFQM آشنا ميشويد. فصل سوم كه در واقع فصل اصلي كتاب است موضوع تشريح عناصر EFQM را هدف قرار داده است. در اين فصل ضمن تشريح هريك از معيارهاي مطرح در حوزههاي 9 گانه مدل EFQM به برخي از ملاحظاتي كه شركتها و سازمانهاي ايراني در اجراي اين معيارها بايد به آن توجه نمايند اشاره شده است. در فصل چهارم مروري بر جايزه ملي كيفيت ايران انجام شده است. فصل پنجم به تبيين برخي از مفاهيم كليدي مدل برتري سازماني EFQM و روشهاي ارزيابي براساس آن پرداخته است. و در فصل ششم با راهنماي اجراي مدل EFQM/INQA و نحوه تشكيل كميته تعالي سازماني و گروههاي مرتبط با آن آشنا ميشويد. در ضمائم كتاب نمونهاي از آئيننامه انتخاب واحد برتر در يك سازمان فرضي، شرح خدمات مربوط به عارضهيابي براساس مدلهاي تعالي سازماني و اطلاعات متنوع ديگر ارايه شده است.
بعلاوه، به همراه كتاب يك عدد CD تقديم شما خواننده گرامي شده است. اين CD حاوي اطلاعات ارزشمندي در مورد نمونههايي از اظهارنامه يا Submission و يا Application مربوط به مدل EFQM، چكليستهاي ارزيابي مدل، دستورالعملها، روشهاي اندازهگيري رضايت مشتري و اسلايدهاي آموزشي آنها (Power Point)، اسلايدهاي آموزشي EFQM و جايزه ملي كيفيت ايران و ... ميباشد.
اين كتاب در شرايطي تهيه و تقديم شما عزيزان شده است كه مسئوليتهاي كاري حرفه مشاوره و اشتغالات دانشگاهي اينجانب، بيش از پيش بنده را با محدوديت وقت مواجه كرده است. لذا از اين فرصت استفاده كرده و ضمن تقدير و سپاس از مادر فداكارم سركار خانم كبري محمدي كه با دعاي خيرشان هميشه پشتوانه روحي و معنوي باارزشي براي من بودهاند و بخصوص در مورد نگارش اين كتاب مرا بسيار تشويق نمودند سپاسگزاري مينمايم. بعلاوه از همسر فداكارم سركار خانم فاطمه زنديه نيز بخاطر ساعاتي كه متعلق به ايشان بوده ولي آنها را صرف نگارش اين كتاب نمودم تشكر و قدرداني مينمايم. تشكر و تكريم خاص خود را تقديم به پسر عزيزم جناب آقاي حسام اميران ميكنم كه در اوج نياز روحي و عاطفي ايّام كودكي به مصاحبت با پدر، با اتكاء به روح والاي خود اجازه دادند كه پدر به جاي بازي و تفريح و رسيدگي به امور ايشان به دنياي خلوت، ساكت و پر رمز و راز قلم و كاغذ پناه ببرد و در هياهوي كودكي ايشان را تنها بگذارد.
بعلاوه بر خود لازم ميدانم از همكاران ارجمند و تلاشگر خود در شركت مشاورين كيفيتساز تشكر نمايم. در اين ميان از سركار خانم فاطمـه رحمتي به خاطر تايپ دقيق، منظم، زيبا و علاقمندانهشان و زحمات بسيـاري كه براي آماده كردن اين كتاب تقبل نمودند تشكر خاص و ويژه دارم. از سركار خانم نيلوفـر صوفيزاده كه با سليقه و پشتكار مثال زدني خود اسلايدهاي (Power Point) نمايشي روي CD ضميمه كتاب را تهيه نمودند سپاسگزارم. از سركار خانم اكرم اميران كه با دقت اقدام به جمعآوري مطالب روي CD ضميمه كتاب نمودند و زحمت آماده كردن كتاب براي توزيع را تقبل نمودند تشكر ميكنم. از سركار خانم سارا صادقيپور كه زحمت تايپ و آماده كردن فصل چهارم كتاب را كشيدند سپاسگزارم. و در نهايت از آقاي احمد ملك و خانم ماروت نوبخت به خاطر آماده كردن جلد كتاب، و آقايان احمد خدابندهلو و محمدرضا رزاقي به خاطر زحمات ايشان در چاپ كتاب تقدير مينمايم. رجاء واثق دارم كه بدون فداكاري و مساعي اين عزيزان اين كتاب شايستگي چاپ نمييافت.
اين كتاب را با تمام كسريها و نواقص آن به دوست و برادر ارجمندم جناب آقاي مهدي فضلي مديرعامل و نايب رئيس هيأت مديره گروه صنعتي گلرنگ كه بيشك يكي از افتخارات و سرمايههاي مديريتي ايران زمين هستند تقديم ميكنم و اميدوارم كه كشور عزيزمان ايران سالهاي متمادي از خدمات دلسوزانه و حكيمانه ايشان در رشد و تعالي اقتصادي جامعه بهرهمند باشد.
در پايان برخود لازم ميدانم يكبار ديگر از كليه شركتها و سازمانهايي كه به نوعي با هدايت و ارشاد، پيشنهـاد، انتقاد و فرصت يادگيري كه براي من فراهـم آوردند تا اينجانب بتوانم به اتكاء آموختههاي خود اين كتاب را به رشتـه تحريـر درآورم سپاسگـزاري و قـدرداني مينمايـم. بخصـوص در اين ميان تشكـر و تقـدير خالصـانه خود را تقديم شركت پالايشگاه نفت بنـدرعباس بويـژه مديـريت محتـرم عامل اين شركت جناب آقاي مهندس سيدنورالدين شهنازيزاده و نماينده محترم مديريت شركت برادر ارجمند جناب آقاي مهندس جلال ناظم مينمايم. كمكها و مساعدت گروه صنعتي گلرنگ، شركتهاي مپنا، سازمان اتكاء، شركتهاي قطعات اتومبيل ايران (ايپاكو)، فولاد مباركه، صنايع مهماتسازي تهران، صنايع شهيد زينالدين، چوب و كاغذ طالقاني، نمچين، شركت ملي صنايع پتروشيمي، شركت صنايع شير ايران، كارخانه شير پاستوريزه پگاه گلپايگان، شركت صنعتي ـ دريايي صدرا، شركت قالبهاي بزرگ صنعتي سايپا، شركت تلاش، واحدهاي علوم و تحقيقات و تحصيلات تكميلي دانشگاه آزاد اسلامي و دانشگاه صنعتي مالك اشتر را در تأليف اين كتاب ارج مينهم. بعلاوه از مديران و كارشناسان شركت نوسازي صنايع ايران بويژه مديرعامل اين شركت جناب آقاي مهندس رفعت به خاطر فرصتهاي ذيقيمت عارضهيابي كه در اختيار اينجانب و همكارانم قرار دادند تشكر مينمايم.
نكته آخر آنكه ما در اين كتاب بعلّت كاربرد هر سه عبارت تعالي، برتري و سرآمدي براي Business Excellence Models از هر سه آنها استفاده كردهايم.
در پايان ضمن تشكر و تقدير از شما خواننده گرامي، خواهشمند است جهت كمك به مؤلف نظرات، پيشنهادها و انتقادات سازنده خود را كتباً براي اينجانب ارسال نمائيد. پيشاپيش از لطف شما سپاسگزارم.
به اميد روزي كه جمله MADE IN IRAN گوياي كيفيت محصولات و خدمات كشور عزيزمان ايران باشد.
واژه های مرتبط: ایزو، گواهینامه ایزو ، استاندارد ایزو ، شرکت گواهی دهنده ایزو ، مشاوره ایزو ، مشاور ایزو، اخذ ایزو،ایزو 9001 ، الزامات ایزو
ایمیل :
نظر :